هم‌قافیه با باران

۱۴۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

مستِ حُسنی که ندارد خبر از آفاقش
چه خبر باشد از احوال دل عشّاقش ؟

گرچه یادم نکند یار ، مَنَش مشتاقم
یاد باد آن که جهانیست چو من مشتاقش

کرد عهدی سر من کز سر کویش نرود
گر رَود سر ، نروم من ز سرِ میثاقش

دفتر وصفِ رُخش را نتواند پرداخت
گر ورق‌های گل و لاله شود اوراقش

عشق ، زهری‌ست خوش ای دل ! که ندارد ترْیاق
درکش آن زهر هلاهل ، مَطَلب تریاقش

خلق گویند که سلمان ! سخن عشق بپوش
چه بپوشم ؟ که شنیدنْش همه‌ آفاقش !

سلمان ساوجی

۰ نظر ۰۲ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۲۵
هم قافیه با باران

قصدش این بود خلاصه پری بی ناموس
شال گردن بشود روسری بی ناموس

نکُشدغیرت اگرغصه مرا خواهد کشت
به کجا میرود این دَر دَری بی ناموس

نه سپید است برایش نه سیاه آلوده ست
بخت وامانده ی خاکستری بی ناموس

قصدکرده ست پری را بکشاند تاخاک
آدمیزادِ پدر عنتَریِ بی ناموس

بازهم  دخترکی تن به خیابان ها داد
محض آزادی نامادری بی ناموس

مثل آن مادر ویران به کمی نان بخشید
تن خود را به لب مشتری بی ناموس

باید از درد بپیچد به خود اما سخت است
زیر سنگینی بالاسری بی ناموس

این چه جنگی ست که از هر طرفش میکوبند
فحش هم میدهد این آخری بی ناموس

دشمنی نیست!!! ولی هست از اول بوده ست
هدف حمله ی همسنگری بی ناموس

کی ملخ میخورد این تخم حرامی ها را
اوج ننگ است به ما نوکری بی ناموس

ادبم را به فنا دادم و تاثیری نیست
رفت تا زنده بمیرد پری بی ناموس

مجتبی سپید

۰ نظر ۰۱ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۵۱
هم قافیه با باران

بگو ای ماه ! تا ساقی ز مِی مجلس بیاراید
که خورشید جهان‌آرا به دولتخانه می‌آید

به بُستان رو به پیروزی دمی ، تا باد نوروزی
به بوی زلف مشکین تو عنبر بر سمن ساید

همایون گلشنی کآنجا از این ماهی کند منزل
مبارک روضه‌ای کان را چنین سروی بیاراید

خیال سرو بالایت در آب و گل نمی‌گنجد
مقام و منزل جانان به غیر از دل نمی‌شاید

خنک بادی که از خاک سر کوی تو بر خیزد
خوشا جانی کز انفاس خوشش جانی بیاساید

سری دارم به سودای تو مستغنی ز هر بابی
که غیر از درگه وصل تو هیچش در نمی‌باید

در آن مجلس که چشم یار ، جامِ حُسن گَرداند
کسی گر باده پیماید ، حقیقت باد پیماید

سلمان ساوجی

۰ نظر ۰۱ فروردين ۹۶ ، ۲۰:۲۵
هم قافیه با باران
هم قافیه با باران