هم‌قافیه با باران

۳ مطلب با موضوع «شاعران :: سجاد صفری اعظم ـ علیرضا روشن» ثبت شده است

با جاده ها به خاطر من ائتلاف کن
برگرد و در حریم دلم اعتکاف کن

بردار چادر عربی را غزل بپوش
شعری بخوان و دور سکوتم طواف کن

گاهی میان قافیه های شبانه ات
دست مرا بگیر و مرا اعتراف کن

بی روسری هوای دلم را قدم بزن
شب را کنار وسوسه هایم خلاف کن

دستم به شعرهای سیاسی نمی رود
چشمان سبز فتنه ایت را غلاف کن

بی تو کبیسه اند تمام دقیقه ها
تقویم را از این همه نحسی معاف کن

سجادصفری اعظم

۰ نظر ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۰
هم قافیه با باران

باید خودم را ببرم خانه

باید ببرم صورتش را بشویم

ببرم دراز بکشد

دل‌داری‌اش بدهم که فکر نکند

بگویم که می‌گذرد که غصه نخورد

باید خودم را ببرم بخوابد

من خسته است


علیرضا روشن

۰ نظر ۲۲ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۱۵
هم قافیه با باران
حال ما با دود و الکل جا نمی آید رفیق
زندگی کردن به عاشق‌ها نمی‌آید رفـــیق

روحمان آبستن یک قرن تــنـــها بودن اســت
طفل حســرت نوش ما دنیـــا نمی آید رفیق

دستهایت را خودت " ها " کن اگر یـــخ کرده اند
از لب معشوقه هامان "ها " نمی آید رفیق

هضم دلتــنگی برای مـــوج آسان نیست ، آه
آب دریـا بـی سـبب بالا نمی آید رفیق

یــا شبیـه این جماعت بـاش یـا تنها بمان
هیچکس سمت دل تنها نمی آید رفــیق

التیـام درد هـای مـا فقط مـرگ است و بس
حال ما با دود و الکل جا نمی آید رفیـق

سجاد صفری اعظم
۲ نظر ۰۵ مهر ۹۳ ، ۱۱:۴۴
هم قافیه با باران
هم قافیه با باران