هم‌قافیه با باران

آشفته بودم عطر مویش رو براهم کرد

سه شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۰۱ ب.ظ

آشفته بودم عطر مویش رو براهم کرد
آرامشم را ریخت بـر هم تـا نگاهم کرد

با خنده اش یا عشوه اش شهری به هم میریخت
با خود چه می پنداشت...! هر دو کار با هم کرد؟

شمشیر ابرو بست از رو‍، روسری برداشت
اسباب عاشـــق سر بـــریدن را فـراهم کرد

یک دم فرو بردم از آن تریاک لبهایش...
این اعتیاد لعنتی عمری تباهم کرد...

حسین زحمتکش

۹۵/۰۴/۰۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران