هم‌قافیه با باران

تا نفس هست ، به یاد تو برآید نفسم

جمعه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۲ ب.ظ

تا نفس هست ، به یاد تو برآید نفسم
ور به غیر از تو بُود هیچکسم هیچکسم

هر کجا تیر جفای تو ، من آنجا سپرم
هر کجا خوانِ هوای تو ، من آنجا مگسم

پس از این دست من و دامن سودای شما
چند گردم پی سودای پراکنده ؟ بَسَم !

تو به خوبی و لطافت چو گل و آبی و من
با گل و آب برآمیخته چون خار و خَسَم

کِی بود کی که به وصلت رسم ای عمر عزیز ؟!
ترسم این عمر به پایان رسد و من نرسم !

سخت بیمارم و غیر از تو هوس نیست مرا
به عیادت به سرآ تا به سر آید هوسم

نیست در کوی توام راه خلاص از پس و پیش
چه کنم ؟ چاره ز پیش آمد و دشمن ز پسم

ای صبا ! بلبل مستم ز گلستان وصال
بویی آخر به من آور که اسیر قفسم

سلمان ساوجی

۹۵/۱۲/۲۷
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران