هم‌قافیه با باران

تا چند تن آسایی در بستر پیکرها

جمعه, ۳ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۱۵ ق.ظ

تا چند تن آسایی در بستر پیکرها
وقت است که برداریم از بالش تن سرها

نزدیک شد از مغرب خورشید برون آید
برخیز برون آییم از کومه ی پیکرها

تا مرگ شب و شبرو، افروخته باید داشت
فانوس مسلسل را در کلبه ی سنگرها

اینسان که منافق را هم خانه شب دیدم
روشن نکند او را پرتاب منورها
تا قامت سبز ما افراشته چون طوبی

بی جاست سخن گفتن از سرو وصنوبرها

بر هر لب خاموشی، روییده گل فریاد
تا قامت سبز ما روییده ز بسترها

ای شاهد سودایی، وقت است که باز آیی
کز نقش تو لبریز است آیینه ی باورها

فرید طهماسبی

۹۵/۱۰/۰۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران