هم‌قافیه با باران

حیات بخش چو خون در رگم روانه تویی

سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ب.ظ

حیات بخش چو خون در رگم روانه تویی
برای زیستنم بهترین بهانه تویی

ز همنشینی اهل زمان گریزانم
به آن که میکشدم دل در این زمانه ، تویی

به هر کجا که دهد دست خلوتی با دل
نظر چو بازگشاییم در میانه تویی

چه جای شکوه ز دوری؟ چنین که می بینم
درون خانه تو و در برون خانه تویی

چنان که صبح به یاد تو می شوم بیدار
برای خواب شبم خوش ترین فسانه تویی

چو من به زمزمه ی بیخودانه پردازم ،
کسی که بر لب من می نهد ترانه تویی

اگر خموش نشینم زبان من باشی
وگر چو شمع بسوزم مرا زبانه تویی

به عاشقانه سرودن چه حاجت است مرا؟
چرا که ناب ترین شعر عاشقانه تویی

امید سبز شدن در دلم نمی میرد
که نخل خشک وجود مرا جوانه تویی

عبادت سحرم غیر ذکر خیر تو نیست
یگانه ای که بود بهتر از دوگانه تویی!

محمد قهرمان

۹۴/۱۰/۰۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران