هم‌قافیه با باران

در ماجرای ما سری سامان نمی گیرد

شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۴۴ ب.ظ

در ماجرای ما سری سامان نمی گیرد
 بیدار شو! در دوزخی، باران نمی گیرد

 عشق این دبیر پیر با یک قطره اشک ما
 این امتحان سخت را آسان نمی گیرد

 پیغمبری هستم که قوم کافر خود را
 هرقدر نفرین می کند طوفان نمی گیرد

 تنهایی ام با هیچ جمعی پر نخواهد شد
 تن-ها خودش جمعست، دیگر "آن" نمی گیرد
 
 پشت سر از عشق برگشته دعایی نیست
 روی سر مرتد کسی قرآن نمی گیرد

 پا بر سرم بگذار و بالاتر برو ای دوست
 بی مرگ برفی، چشمه ای جریان نمی گیرد

وقتی بنا به زجر باشد عمر طولانیست
 با خوش خیالی عمر ما پایان نمی گیرد ...

حسین زحمتکش

۹۵/۰۵/۲۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران