هم‌قافیه با باران

دلم از شب‌نشینی‌های زلفش دیر می‌آید

شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۵۰ ق.ظ
دلم از شب‌نشینی‌های زلفش دیر می‌آید
مسیرش پیچ در پیچ است و با تأخیر می‌آید

غزل گل می‌کند در من اگر آیینه‌ام باشی
که طوطی در سخن از دیدن تصویر می‌آید

به بوی آن که جای من ز دامانت درآویزد
برون از تربت من خار دامن‌گیر می‌آید

ملول از عقل بی‌پیرم که سرمستی نمی‌داند
من و عشقی که از او کار صدها پیر می‌آید

جنون‌هنگامه‌ای در این حوالی عشق می‌کارد
که از هر سو صدای شیون زنجیر می‌آید

سکوت تلخ نخلستان غریبی تازه می‌جوید
که امشب بر ملاقات علی شمشیر می‌آید

به هر ویرانه‌ای فانوس اشکی می‌کند روشن
که بزم باصفایی این‌چنین کم گیر می‌آید

خروشیدم که در این شهر آیا مرد دردی نیست؟
که دیدم کودکی با کاسه‌ای از شیر می‌آید

محمدعلی مجاهدی
۹۵/۰۴/۰۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۱)

سلام
خیلی زیبا
التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران