هم‌قافیه با باران

دلم را سپردم به بنگاه دنیا

جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۰۰ ب.ظ

دلم را سپردم به بنگاه دنیا

و هی آگهی دادم اینجا و آنجا

و هر روزبرای دلم مشتری آمد و رفت

و هی این و آن سرسری آمد و رفت

ولی هیچ کس واقعاً اتاق دلم را تماشا نکرد

دلم ، قفل بود

کسی قفل قلب مرا وا نکرد

یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است

یکی گفت: چه دیوارهایش سیاه است!

یکی گفت: چرا نور اینجا کم است

و آن دیگری گفت:و انگار هر آجرش

فقط از غم و غصه و ماتم است!

و رفتند و بعدش دلم ماند بی مشتری

و من تازه آن وقت گفتم:

خدایا تو قلب مرا می خری؟

و فردای آن روزخدا آمد و توی قلبم نشست

و در را به روی همه پشت خود بست

و من روی آن در نوشتم:

ببخشید، دیگر برای شما جا نداریم

از این پس به جز او

 کسی را نداریم. 


عرفان نظرآهاری

۹۳/۱۱/۰۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۲)

زیبا بود
http://ezdevaj-m.blog.ir/1393/11/03/%D8%AD%D9%84-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D8%B4%D9%88%DB%8C%DB%8C
بیا بخون نظر بده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران