هم‌قافیه با باران

دل به درد آمد و این درد به درمان نرسید

چهارشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۵۳ ب.ظ

دل به درد آمد و این درد به درمان نرسید
سر درین کار شد و کار به سامان نرسید

آن جفاپیشه که بر ناله ی من رحم نکرد
کافری بود، به فریاد مسلمان نرسید !

کس بَرِ آن شه خوبان غم من عرض نکرد
وه! که درد دل درویش به سلطان نرسید …

وه! که تا گشت سرم بر سر میدان تو خاک
بعد از آن پای تو یک روز به میدان نرسید …

تو چه دانی که چه حال ست مرا در ره عشق؟
چون تو را گردی از این راه به دامان نرسید

عاقبت دست به دامان رقیب تو زدم
چه کنم دست من او را به گریبان نرسید …

عمرها خواست هلالی که به خوبان برسد
مُرد بیچاره و یک روز بدیشان نرسید !

هلالی جغتایی

۹۴/۰۵/۲۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران