هم‌قافیه با باران

راضی به هیچ چیز به جز خنده نیستم

شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۴۸ ق.ظ

راضی به هیچ چیز به جز خنده نیستم
جمع است خاطرم که پراکنده نیستم

تو دختر هزار و یک افسانه ای و من
لب می گزم که حیف نویسنده نیستم

حاکم تویی و حکم تو دل کندن از من است
دل گرچه باختم به تو... بازنده نیستم!

تو آن ِ من شدی و پس از آن ببین که من
یک لحظه ام! گذشته و آینده نیستم...

گفتی که حال خوب مرا خوب می خری
گفتم: "به هیچ وجه فروشنده نیستم

خودکامه...انحصارطلب...مستبد...حسود
در عشق این چنینم و بخشنده نیستم!"

گفتی که امتحان کن و یک شب مرا نبین!
من مرد ِ امتحان ِ تو -شرمنده - نیستم...

عبدالمهدی نوری

۹۵/۰۸/۲۲
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران