هم‌قافیه با باران

سقوط می‌کنم از اوج قله‌ی محال‌ها

جمعه, ۱ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۳۰ ب.ظ

سقوط می‌کنم از اوج قله‌ی محال‌ها

چرا رها نمی‌شود دلم از این خیال‌ها

 

چرا مدام، بی‌سبب، پی محبت توآم

به من اثر نمی‌کند، گذشت ماه و سال‌ها

 

شکنجه می‌کند مرا خیال این که بازهم

هدر رود بدون تو یکی یکی مجال‌ها

 

شبیه  روح مرده‌ای، که شکل زنده بودن است

چقدر بی تفاوتم به موج قیل و قال‌ها

 

شکسته شد وجود من همان شبی که بعد تو

گریخت ازنگاه من‌، تمام حس و حال‌ها

 

مسافری که بی تو از کنار زندگی گذشت

چگونه فکر می‌کند به تلخی زوال‌ها

 

پس از تو زندگی‌وعشق وشورو سرسپردگی؟

خدا کند به گردنم نباشد این وبال‌ها

 

در این قفس که روح من مدام گریه‌ می‌کند

پناه می‌برم به وسعت گشودگی بال‌ها

 

پناه می‌برم به تو‌، به روزهای عاشقی

برای من همین غنیمتی است از جدال‌ها

 

مرضیه خدیر

۹۳/۱۲/۰۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران