هم‌قافیه با باران

شب بود مویت را که باران دید تب کرد

جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۵۱ ب.ظ
شب بود مویت را که باران دید تب کرد
چشم تو را تا شاه عرفان دید تب کرد

رد می شدی از کوچه با حجب و حیایت
مردی علی الظاهر مسلمان دید تب کرد

انگیزه بی دینی ام را بیشتر کرد
کفر نگاهت را که ایمان دید تب کرد

پشت حجاب ابر بودی, صبح زودی
خورشید مویت را نمایان دید تب کرد

روی تو را یک بار از آیینه آن هم
زیباترین بانوی دوران دید تب کرد

افتاد راه تو به قبرستان و دیدم
تا سایه ات را جسم بی جان دید تب کرد

یک روستا بودند خاطر خواه چشمش
با من تو را تا دختر خان دید تب کرد

حسین صیامی
۹۴/۰۶/۱۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران