هم‌قافیه با باران

عاشقت بودم و انگار نفهمیدی تو

يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۰ ب.ظ
عاشقت بودم و انگار نفهمیدی تو
سوختم در تب دیدار نفهمیدی تو

شاعرم کردی و یک عمر شدم آواره
در پی حافظ و عطار نفهمیدی تو

آنقدَر شعر سرودم و نخواندی ،آخر
شدم  از قافیه بیزار نفهمیدی تو 

خواب می بینی اگر خواب به چشمم دیدی
سرّ این شاعر بیدار نفهمیدی تو

تا که دستت گره اش باز شد از دستانم
باز شد پود من از تار نفهمیدی تو 

خنده ات بر دل من ،،باعث بیماری شد
رفت در چشم  ترم  خار نفهمیدی تو 

برده ات بودم و رفتی و شدم بی چاره
باز من ماندم و  بازار نفهمیدی تو 

محمد جواد شاه بنده
۹۴/۰۷/۰۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران