هم‌قافیه با باران

قدم قدم سوی میدان همین که راه افتاد

سه شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ ق.ظ

قدم قدم سوی میدان همین که راه افتاد
تمام لشکر دشمن به اشتباه افتاد

پدر به بدرقه آمد، جوان بر اسب نشست
پدر به بدرقه آمد، جوان به راه افتاد

پیامبر به نبرد آمده ست یا حیدر ؟!
دوباره ولوله ای در دل سپاه افتاد

کمین زدند هزار ابن ملجم آن اطراف
چقدر کینه که شد تازه تا کلاه افتاد

پدر به ماه خود از دور چشم دوخته بود
صدای هلهله ی شب رسید، ماه افتاد

پدر نشست ولی ناله ای بلند شد و
به گوش خیمه و زینب(س) رسید: آه! افتاد !
#
تو تکیه گاه پدر بودی و کنار تنت
پدر خمیده می آید که تکیه گاه افتاد !

سید محمد مهدی شفیعی

۹۵/۰۷/۲۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۱)

ما ک اشکمون در اومد...

پدر به ماه خود از دور چشم دوخته بود
صدای هلهله ی شب رسید، ماه افتاد

به اینجا که رسید ... 



ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران