هم‌قافیه با باران

مرد اگر بودم؛ نبودنت را غروب‌هایِ زمستان

دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۲۹ ب.ظ

مرد اگر بودم؛
نبودنت را غروب‌هایِ زمستان
در قهوه‌خانه‌هایِ دوری
سیگار می‌کشیدم
نبودنت
دود می‌شد
و می‌نشست رویِ بخارِ شیشه‌هایِ قهوه‌خانه
بعد تکیه می‌دادم
به صندلی
چشم‌هایم را می‌بستم
و انگشتانم را دورِ استکانِ کمر باریکِ چایِ داغ حلقه می‌کردم
تا بیشتر از یادم بروی

نامرد اگر بودم
نبودنت را
تا حالا باید
فراموش کرده باشم
 
مرد نیستم اما
نامرد هم نیستم
زنم
و نبودنت
پیرهنم شده است!
 
رویا شاه حسین زاده

۹۵/۱۲/۱۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران