هم‌قافیه با باران

مرد در خیابان دور می شود

چهارشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۹ ق.ظ
مرد
در خیابان دور می شود
خیابان
در او باز می گردد
و شهری در این میان
مچاله خواهد شد

آیا می تواند این خیابان را بشکافد؟
می تواند ماه را به تپه ها بازگرداند؟
می تواند عضلات را در اسب ها بیدار کند؟

می تواند یک دقیقه بزند کنار؟
زمان را خاموش کند
پیاده شود
و نت های زرد رنگ باد را
در گندمزار بشنود؟

می تواند خودش باشد؟
خدایش باشد؟
این وقت عصر را بکَند
و این سال ها را در آن چال کند؟

می تواند فقط چند دقیقه
مادرش را از مرگ قرض بگیرد؟
می تواند پدر را از گور بیرون بیاورد
تا سیگاری را که روشن کرده است، باهم بکشند؟

می تواند چون آب
در خاک فرو رود
و چون شعر
از متن بیرون بیاید؟

می تواند این کلمات را تف کند؟
و لب ها را
بوسه
بوسه
بوسه
تا زبان مادری شان بازگرداند؟

می تواند دیروز هایش را ورق بزند؟
و در صفحه ای سفید بنویسد:

"به آن ها که در خاک حل شدند
تا طعم سرزمینم را زنده نگه دارند"

گروس عبدالملکیان
۹۵/۰۶/۱۷
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران