هم‌قافیه با باران

من و دیوار- ودیوار- ودیوار....نشد

دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۱۲ ب.ظ
من و دیوار- ودیوار- ودیوار....نشد
هیچ کس مثل من از پنجره بیزار نشد

بعد یک عمر دلم خواست که آزاد شوم
که به ناچار- به ناچار- به ناچار نشد

من نمی خواستم آواره این شهر شوم
چه کنم هیچ کسی درد خریدار نشد

به خدا خسته تر از زخم زبان های تو ام
صبر کن، حوصله کن، دست نگه دار... نشد

چند روز است که از خواب و خوراک افتادم
و کسی مونس من جز لب سیگار نشد

نقشه دارم بنشینم و کمی فکر کنم
این که انگشت نمای همه ام کار نشد!

راستش از تو چه پنهان طی این مدت کم
تهمتی رسم نبوده که به ما بار نشد!

گفته بودم که تو می آ یی و یک چایی داغ...
ولی از بخت بد حادثه انگار نشد

قسمت این بود تو خورشید شوی، من شب تار
قسمت شب زدگان وعده دیدار نشد..

سید علی شاه چراغ
۹۴/۱۰/۲۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران