هم‌قافیه با باران

مکن سرگشته آن دل را که دست آموزِ غم کردى

دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۵۳ ب.ظ

مکن سرگشته آن دل را که دست آموزِ غم کردى
به زیر پاى هجرانش لگدکوبِ ستم کردى
.
قلم بر بی‌دلان گفتى نخواهم راند و هم راندى
جفا بر عاشقان گفتى نخواهم کرد و هم کردى...
.
بدم گفتى و خرسندم، عفاک الله نکو گفتى
سگم خواندى و خشنودم جزاک الله کرم کردى!
.
چه لطف است این که فرمودى؟! مگر سبق اللسان بودت
چه حرف است این که آوردى؟ مگر سهوالقلم کردى!
.
عنایت با من اولیٰ تر که تأدیبِ جفا دیدم
گل افشان بر سر من کن که خارم در قدم کردى
.
غنیمت دان اگر روزى به شادى دررسى اى دل
پس از چندین تحمل‌ها که زیر بار غم کردى
.
شب غم‌هاى سعدى را مگر هنگام روز آمد
که تاریک و ضعیفش چون چراغ صبحدم کردى…
.
سعدی

۹۶/۰۷/۲۴
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران