هم‌قافیه با باران

وصفِ روی تو شنیدیم و شنیدن دارد

شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۳۹ ق.ظ

وصفِ روی تو شنیدیم و شنیدن دارد
پرده ازچهره برانـــداز که دیدن دارد

نگزم گرلبِ افسوس به دندان ، چه کنم
از لبِ لعــل تو دورم که مکیدن دارد

چهرۀ ساقی مجلس شده ازمی گلگون
گل ازین باغ بچینـــید که چیدن دارد

پای مانده ست به گل ، دانۀ سرما زده را
از جنون است که سودای دمیدن دارد

جای رحم است برآن میوه که ازخامی ِطبع
آرزو پختـــــه و امّیــــدِ رسیدن دارد

چون سبو، دست به سرمی زند ازبیم ِشکست
هرکه اینـــجا هوس باده کشـــیدن دارد

خواب از دیده گرفتند و به پایم دادند
از چنین پای ، دلم چشم ِدویدن دارد

می کند ارّه به افکندن او دندان تیز
نخل چون بی ثمرافتاد ، بریدن دارد

خشک ماندم به زمینی که ز شادابی آن
دانـــــۀ سوخــــــته امّیدِ دمیدن دارد

نتوان برد به ره ، پای گرانخوابِ مرا
عجب این جاست که سودای دویدن دارد

از شکایت بگذر ، دردِ سرخلــق مده
که دگر حوصلۀ شکوه شنیدن دارد؟

نیست باکی که قدت خم شده درکسبِ کمال
شاخ ِپُربار ، چه پروای خمیدن دارد؟

محمد قهرمان

۹۵/۰۴/۱۲
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران