هم‌قافیه با باران

پیچیده در صحرا، زدند آب آورم را

جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ب.ظ

پیچیده در صحرا، زدند آب آورم را
یعنی همه پشت و پناه و لشکرم را
.
پاشو فدای تار مویت مشک پاره
پاشو ببین دور و بر اهل حرم را
.
برخیز تا دستان زینب را نبندند
راهی مکن با شمر و خولی خواهرم را
.
بالا سر این جسم پاره پاره ات من
حس میکنم عطر حضور مادرم را
.
بعد از تو عباسم خبر داری که بد جور
بر روی نیزه می زند دشمن سرم را؟
.
بعد از تو "واللهْ انکسرْ ظهری" اباالفضل
خالی مکن با رفتنت دور و برم را
.
بعد از تو با گریه رقیه رو به زینب
گوید که عمه چادرم را...معجرم را...
.
فرزاد نظافتی

۹۴/۰۸/۲۲
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران