هم‌قافیه با باران

پی یک اشتباه ناجورم! باغ ممنوع سیب می خواهم!

جمعه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۴۰ ب.ظ

پی یک اشتباه ناجورم! باغ ممنوع سیب می خواهم!

تا بفهمند نازنین منی، قد زلفت رقیب می خواهم!

 

مادرم گفت: دل نبند و برو، هرکجا روی نازنینی هست

آه مادر، دلم زدستم رفت، ختم امن یجیب می خواهم!

 

پدرم گفت: بچه جان بس کن! حرفهای عجیب می شنوم!

آه آری پدر، عجیب، عجیب، خاطرش را عجیب می خواهم!!

 

 باز فر می خورند دور سرم، این قوافی: حبیب،عجیب، غریب...

آه مادر، پدر، مریض شدم، به گمانم طبیب می خواهم!

...

بعد ازین عاشقانه خواهم گفت، بعد ازین قهوه خانه خواهم رفت!

باغ ممنوع سیب پیشکشم! دود نعنا دوسیب می خواهم!!!


حسین جنتی

۹۳/۰۶/۲۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران