هم‌قافیه با باران

چند وقت است چراغ شب من کم سوست

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۱۶ ب.ظ
چند وقت است چراغ شب من کم سوست
رمضانی بوزان در دل من، یا دوست

یا چراغ رمضان! در من روشن باش
من کی ام غیر چراغی که شرارش اوست

دیگران در طلب دیدن ابرویش
بر سر بام شدند و روی من این سوست

دیگران در طلب ابروی ماه او
حجّت شرعی من رؤیت آن گیسوست

هر کجا می گذرم حلقه ی آن زلف است
هر کجا می نگرم گوشه ی آن ابروست

ماه من  زمزمه در زمزمه پیش چشم
ماه من آینه در آینه رو در روست

ماه را دیدم و گفتم که صباح الخیر
ماه را دیدم و گفتم چه خبر از دوست؟

گفت من نیز به تنگ آمده ام از خویش
گفت من نیز برون آمده ام از پوست

تشنگانیم ولی تشنه ی دریاییم
در پی تشنگی ما همه جا این جوست

رمضان فلسفه ی گم شده ی بودا
رمضان زمزمه صبح و شب هندوست

رمضان هر رمضان بر لب ما حق حق
رمضان هر رمضان در دل ما هوهوست

گفت و آیینه ای از صبح و سلام آورد
گفتمش هر چه که از دوست رسد نیکوست

غنچه ی روزه ما در شب عید فطر
باز خواهد شد اگر این همه تو در توست

رودی از آینه کن جان مرا، یا عشق
رمضانی بوزان در دل من، یا دوست

علیرضا قزوه
۹۵/۰۳/۲۲
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران