هم‌قافیه با باران

کجا جدا شوم از تو که بعد از آن تو نباشی

جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ب.ظ

کجا جدا شوم از تو که بعد از آن تو نباشی
کسی که داده مرا از خودم امان ، تو نباشی

کجای زندگیم دست می دهد که به تلخی
گریزم از تو  وآغوش مهربان، تو نباشی

کجای گریه بخندم، کجای خنده بگریم
که پشت گریه و لبخند، توامان تو نباشی

کدام قصه بسازم که بی تو رنگ نبازد
کدام شعر بخوانم که در دهان تو نباشی

به رغم عشق من و تو، سپاه بد دلی و شک
هزار جهد بکردند در جهان، تو نباشی

تو را اگر چه نمی یابمت ، هنوز برآنم
که در مکان تو نگنجی که در زمان تو نباشی

هزارچشم تو از هر کجاست خیره به سویم
کجا نگاه کنم من که این و آن تو نباشی


عبدالجبار کاکایی

۹۴/۱۱/۳۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۱)

۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۶ میثم یوسفی
چقدر شعرای قشنگی میذاری
ای خدا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران