هم‌قافیه با باران

کوهساران مرا پر کن، ای طنین فراموشی!

جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۱۷ ب.ظ

کوهساران مرا پر کن، ای طنین فراموشی!

نفرین به زیبایی _آب تاریک خروشان_ که هست مرا فرو پیچید و برد!

تو ناگهان زیبا هستی، اندامت گردابی است

موج تو اقلیم مرا گرفت

تو را یافتم، آسمان ها را پی بردم

تو را یافتم، در ها را گشودم، شاخه ها را خواندم

افتاده باد آن برگ، که به آهنگ های وزش هایت نلرزد!

مژگان تو لرزید، رویا در هم شد

تپیدی: شیره ی گل به گردش در آمد.

بیدار شدی: جهان سر بر داشت، جوی از جای جهید.

به راه افتادی : سیم جاده غرق نوا شد

در کف توست رشته ی دگرگونی

از بیم زیبایی می گریزم، و چه بیهوده: فضا را گرفته ای

یادت جهان را پر غم می کند، و فراموشی کیمیاست.

در غم گداختم، ای بزرگ، ای تابان!

سر بر زن، شب زیست را در هم ریز، ستاره دیگر خاک!

جلوه ای، ای برون از دید!

از بیکران تو می ترسم، ای دوست! موج نوازشی.


سهراب سپهری

۹۳/۱۱/۱۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران