هم‌قافیه با باران

گر چراغ شعر روشن ، در شب تارم نبود

سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۲۴ ب.ظ

گر چراغ شعر روشن ، در شب تارم نبود
رای رفتن ، روی گفتن ، چشم بیدارم نبود

گر نبود این شبچراغ جاودان قرن ها
در ظلام این شبستان راه دیدارم نبود

گر نبود آن پرسش خیام ز اسرار وجود
راه بر هر یاوه ای اکنون جز اقرارم نبود

گر نوای نای رومی بر نمی شد در سماع
از چنین زهر خموشی ، هیچ ، زنهارم نبود

مشعله در دست حافظ گر نبود ، آن دورها
اندر اینجا ، روشنایی ، هیچ ، در کارم نبود

راستی زندان سرایی بود آفاق وجود
گر چراغ شعر روشن ، در شب تارم نبود

محمد رضا شفیعی کدکنی

۹۴/۱۰/۰۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران