هم‌قافیه با باران

۳ مطلب با موضوع «شاعران :: سید حبیب نظاری ـ مجتبی احمدی» ثبت شده است

دل سپردیم به چشم تو  و  حرکت کردیم
بعدِ یک عمر که ماندیم . . . که عادت کردیم
 
دست هامان همه خالی . . . نه ! پر از شعر و شرر
عشق فرمود : بیایید، اطاعت کردیم
 
خاک آلوده رسیدیم به آن تربت پاک
اشک آلوده ولی غسل زیارت کردیم
 
گفته بودند که آرام قدم برداریم
ما دویدیم . . . ببخشید . . . جسارت کردیم
 
ایستادیم دمی پای در « باب الرّاس »
شمر را  – بعدِ سلامی به تو –لعنت کردیم
 
سهم مان در حرمت یکسره سرگردانی
بس که با قبله ی شش گوشه ، عبادت کردیم
 
تشنه بودیم دو بیتی بنویسیم برات
از غزلباری چشمان تو حیرت کردیم
 
هی نوشتیم و نوشتیم و نوشتیم و نشد
واژه ها را به شب شعر تو دعوت کردیم
 
همه با قافیه ی عشق ، مصیبت دارند
از تو گفتیم ، اگر ذکر مصیبت کردیم
 
وقت رفتن  که حرم ماند و کبوترهایش
بی پر و بال نشستیم و حسادت کردیم
 
و سری از سر افسوس به دیوار زدیم
و نگاهی غضب آلود به ساعت کردیم
 
تا قیامت بنویسیم برای تو کم است
ما که در سایه ی آن قامت ، اقامت کردیم
 
کاش می شد که بمانیم ؛ ضریحت در دست . . .
دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم

مجتبی احمدی

۰ نظر ۱۴ مهر ۹۵ ، ۱۲:۴۷
هم قافیه با باران

کجا گل های پرپر می فروشند
شهادت را مکرر می فروشند

دلم در حسرت پرواز پوسید
کجا بال کبوتر می فروشند

سید حبیب نظاری

۰ نظر ۰۹ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۲۷
هم قافیه با باران

نگاهم کی غریب و بی‌وطن شد؟ 

دلم کی لاله‌ی خونین بدن شد؟

سر از گنجشک‌هایم کی بریدند؟

گلویم کی شهید بی‌کفن شد؟

 

سیبد حبیب نظاری

 

۱ نظر ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۹
هم قافیه با باران
هم قافیه با باران