هم‌قافیه با باران

۲ مطلب با موضوع «شاعران :: علی اصغر شیرخانی» ثبت شده است

باشد برو، اما نگه کن پشت سر را
پشت سرت، این کشته خونین جگر را

باشد برو، اما ببر چتری، مبادا ...
در آسمان چشم من گردیده غوغا

رفتن ، پریدن ، دل بریدن ، سهم قلبت
ماندن ، شکستن ، سهم من، تا هست دنیا

بیهوده بود اشکم ، تو سهم من نبودی
من دیر فهمیدم تو را ای بغض فردا

آیینه خویی ، این گناه کوچکی نیست
در دل نشاندی لحظه لحظه، هر کسی را

صحبت ز تنهایی کنون، حاصل ندارد
حالا که این کشتی رسیده قعر دریا

باشد برو ، اما بدان یک روز آخر
تاریخ می آید سراغ قصه ما ...


علی اصغر شیرخانی

۰ نظر ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۳
هم قافیه با باران

کاش ای دوست ، کمی آه مرا ، درک کنی

علت لاغری ماه مرا ، درک کنی

عمر من قاصدکی و غم تو طوفانی

کاش این قصّه کوتاه مرا ، درک کنی

کوچه ای نیست در این عشق، به غیر از بن بست

باید این ماندن در راه مرا درک کنی

هر که بشنید غمم ، راه نصیحت طی کرد

کاشکی ، صحبت با چاه مرا ، درک کنی

یکنفس جای دلم ، این دل خود را بگذار

شاید این گریه ناگاه مرا ، درک کنی

من به جز فرصت دیدار ، نخواهم به خدا

کاش این حسرت جانکاه مرا ...


علی اصغر شیرخانی
۰ نظر ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۰۹
هم قافیه با باران
هم قافیه با باران