هم‌قافیه با باران

آنچه در چشم تو دیدم ، غزلی هست عجیب

جمعه, ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۰ ق.ظ

آنچه در چشم تو دیدم ، غزلی هست عجیب
حرف های شکرینت ، عسلی هست عجیب

مدتی هست میان دل من با غم تو
بوسه و ناز و نیاز و بغلی هست عجیب

این حکایت که شدم کشته ی زیبایی تو
حرف تکراری و  ضرب  المَثلی هست عجیب

همه ی دین مرا جادوی چشم تو ربود
چون که در عمق نگاهت ، هُبلی هست عجیب

خنده در صحنه ی دیدار ، به روی لب تو
گاه بر نقش خدایی بدلی هست عجیب

خوش به حالم که به عشق تو نفس هست هنوز
بی تو هر لحظه برایم اجلی هست عجیب

جواد مزنگی

۹۵/۰۷/۱۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران