هم‌قافیه با باران

افتاد به بی راهه مسیرم که اسیرم

دوشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۰۸ ق.ظ

افتاد به بی راهه مسیرم که اسیرم
گمگشته ی پهنایِ کویرم که اسیرم

بیزارم از این زندگیِ بی سرو سامان
از مزه ی این واقعه سیرم که اسیرم

در عصر تجـدد شده ام غـرق خرافات
در وسعت اندیشه فقیرم کـه اسیرم

گوشم شده دروازه ی هر ساز بدآواز
درگیرِ صدای بـم و زیـرم کـه اسیرم

جائی کـه نباشد نفسی بالِ پـریدن
بی قاعـده بایـد بپذیرم کــه اسیرم

ای خاک پناهم بده از مهر و عطوفت
یک لحظه در آغوش بگیرم که اسیرم

وقتی منِ دلـخسته نبینم عسلم را
باید که همان لحظه بمیرم که اسیرم

علی قیصری

۹۵/۰۹/۲۲
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران