هم‌قافیه با باران

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۴۶ ق.ظ

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی


دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند

دریاب ضعیفان را در وقت توانایی


دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم

گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی


صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند

این است حریف ای دل تا باد نپیمایی


مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی


یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی


ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست

شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی


ای درد توام درمان در بستر ناکامی

و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی


در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی


فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست

کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی


زین دایره مینا خونین جگرم می ده

تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی


حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد

شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی


حافظ شیرازی

۹۳/۰۸/۳۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران