هم‌قافیه با باران

جُرمِ باد ... ربودن بافه‌های رویا نبوده است.

سه شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۹ ب.ظ

سرانجام باورت می‌کنند
باید این کوچه‌نشینانِ ساده بدانند
که جُرمِ باد ... ربودن بافه‌های رویا نبوده است.

گریه نکن ری‌را
راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است.
دوباره اردی‌بهشت به دیدنت می‌آیم.

خبر تازه‌ای ندارم
فقط چند صباحِ پیشتر
دو سه سایه که از کوچه‌ی پائین می‌گذشتند
روسری‌های رنگین بسیاری با خود آورده بودند
ساز و دُهل می‌زدند
اما کسی مرا نمی‌شناخت.

راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است
خدا را چه دیده‌ای ری‌را!
شاید آنقدر بارانِ بنفشه بارید
که قلیلی شاعر از پیِ گُلِ نی
آمدند، رفتند دنبال چراغ و آینه
شمعدانی، عسل، حلقه‌ی نقره و قرآن کریم.

حیرت‌آور است ری‌را!
حالا هرکه از روبرو بیاید
بی‌تعارف صدایش می‌کنیم بفرما!
امروز مسافر ما هم به خانه برمی‌گردد.


سید علی صالحی

۹۴/۰۹/۲۴
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران