هم‌قافیه با باران

دلم خیلی گرفته، کاش زنگی میزدی امشب

پنجشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ب.ظ

دلم خیلی گرفته، کاش زنگی میزدی امشب
الو میگفتی و حرف ِ قشنگی میزدی امشب

به دیدارم شبیه ِ پیش از این می آمدی ای کاش
به سوی ِ پنجره آهسته سنگی میزدی امشب

خودم شکل ِ دری را میکشیدم باز بر دیوار
تو هم با بوسه آن را آب و رنگی میزدی امشب

اتاقم دره میشد میشدی ماه ِ تمام من
دم ِ از دیوانگی های ِ پلنگی میزدی امشب

کنارم راه میرفتی برایم شعـــــــر میخاندی
قدم با چشمهای ِ شوخ و شنگی میزدی امشب

سرانگشتت مرا می برد تا انگور و موسیقی
لبالب از پیاله تار و چنگی میزدی امشب

پرستارم! چه می گویم؟ به هذیانم نخند این قدر
چه میشد بی هوا حرف از سرنگی میزدی امشب

از اقیانوس می آیم به سوی ِ ساحـــــــل امنت
سری ای کاش تا نعش ِ نهنــــگی میزدی فردا


شهراد میدری

۹۳/۱۱/۱۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران