هم‌قافیه با باران

روزه ام را باز با آغوش تو وا می کنم

جمعه, ۱۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۵۷ ق.ظ

روزه ام را باز با آغوش تو وا می کنم
تا سحر چشمان مستت را تماشا می کنم

بی مهابا صورت ماه تو را می بوسم و
از همین امروز عید فطر برپا می کنم

چشم وگوش وبینی ولب را به دنیا بسته ام
تشنـه ی عشـق تـوام اما مدارا می کنم

در نماز ظهر رکعتهای من گم می شود
عصر ها خود را در آغوش تو پیدا می کنم

ای عزیزان زندگی کاری که با یوسف نکرد
من پس از افطار آن را با زلیخا می کنم

روزه دارم هر چه می بینم دلم لک می زند
بین این مو گنـد میــها یاد حــوا می کنـم

هر که می آید نویدم می دهد عاشق شوم
تا برای عشق جایی نیست ، بی جا می کنم

در خیابان دختران خوب می بینم ولی
بــا زبــان روزه ام استـغـفــرالا می کنـم

روزه ی مریم نشسته بر لب معشوقه ام
آخرش یک روز من این روزه را وا می کنم.

فرامرز عرب عامری

۹۵/۰۴/۱۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران