هم‌قافیه با باران

شکست پیر مغان گر سرم به ساغر می

يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۲ ب.ظ

شکست پیر مغان گر سرم به ساغر می
عجب مدار که سرها شکسته بر سر می

ستم به ساغر می‌شد نه بر سر من اگر
شکست بر سر من می فروش ساغر می

غذای روح بود بوی می‌خوشا رندی
که روح پرورد از بوی روح پرور می

نداشت بهره‌ای آن بوالفضول از حکمت
که وصف آب خضر کرد در برابر می

نه لعل راست نه یاقوت را نه مرجان را
به چشم اهل بصیرت صفای جوهر می

نماند از شب تاریک غم نشان که دگر
طلوع کرد ز خم آفتاب انور می

چه دید هاتف می کش ندانم از باده
که هر چه داشت به عالم گذاشت بر سر می


هاتف اصفهانی

۹۴/۰۹/۲۹
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران