قبول ، وجود داشت راه های دیگه برای جدا شدن
قبول ، وجود داشت
راه های دیگه برای جدا شدن
اندک عشق باقی مانده
شاید می توانست کمک مان کند
در این سکوت تلخ
تصمیم گرفتم ببخشمت
خطایی که به خاطر زیادتی عشق از ما سرمی زند
قبول ، آن دخترک درون من
همواره تو را می خواست
تو را که همانند مادر
دورم می گشتی و پناهم می دادی
خونی را از تو به یغما بردم
که نباید در آن سهمی می داشتم
در میان این واژه ها و آرزوها
فریاد می زنم
دوست دارم
دوست دارم
مثل یه دیوونه ، مثل یه سرباز
مثل یه ستاره سینما
دوست دارم
دورست دارم
مثل یه گرگ ، مثل یه پادشاه
مثل یه مرد ، با اینکه مرد نیستم
می بینی اینطوری دوست دارم
قبول ، به تو سپردم
تمام خنده ها و رازهایم را
حتی آنهایی را که فقط یک برادر
می تونه نگهدارش باشه
در این خانه سنگی
شیطان رقص ما را تماشا کرد
مشاجره ای را می خواستم
که به صلح ختم شود
دوست دارم
دوست دارم
مثل یه دیونه ، مثل یه سرباز
مثل یه ستاره سینما
دوست دارم
دوست دارم
مثل یه گرگ ، مثل یه پادشاه
مثل یه مرد ، با اینکه مرد نیستم
می بینی اینطوری دوست دارم