مثل یک جنگل پاییزی سرما خورده
شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۵۳ ب.ظ
مثل یک جنگل پاییزی سرما خورده
شده ام بی رمق و غم زده و تا خورده
اخم کن،زخم بزن ،تلخ بگو، سر بشکن
قالی آن گاه عزیز است که شد پا خورده
ماهی کوچک اگر دل نسپارد چه کند
بس که آب و نمک از سفره ی دریا خورده
عشق داغ است و دوای تن سرد من و تو
دور آتش بنشینیم دو سرما خورده؟
/* اگر نام شاعر را می دانید به ما اطلاع دهید. با تشکر
۹۳/۰۸/۱۷