هم‌قافیه با باران

نه توصیفی که می‌گویند راوی‌های افسانه

دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۲۴ ب.ظ

نه توصیفی که می‌گویند راوی‌های افسانه
نه تصویری که می‌سازند شاعرهای دیوانه

نه در آن کوهسارانی که می‌لرزند بر سینه
نه در آن آبشارانی که می‌ریزند بر شانه

نه شیرین‌کاریِ ماهی که افتاده‌ست در برکه
نه آتش‌بازیِ شمعی که می‌گیرد به پروانه

نه در سلما، نه در لیلا، نه در شیرین، نه‌ در عذرا
نه در اکناف ترکستان، نه در اقصای فرغانه

نه‌ درآن«شاه دخترها»،نه درآن«شط پرشوکت»
نه در«ری‌را»،نه در«آیدا»،نه حتی«در گلستانه»...

همینجا بود، اینجا، روی مبل رنگ و رو رفته
همینجا، روبروی جعبه جادوی روزانه

همینجا بود،اینجا، غرق در بحر غمی کهنه
همینجا،گرم صحبت با مراحم‌های پرچانه

همینجا،پشت کوه ظرف‌های چرب و ناشسته
همینجا،در تلاقی اتو با رخت مردانه

همین رنگی که افتاده‌ست بر چای تر و تازه
همین بویی که پیچیده‌ست توی آشپزخانه

کجادنبال مفهومی برای عشق می‌گردی؟
بیا اینجاست، نان گرم روی میز صبحانه

امید مهدی نژاد

۹۵/۱۱/۱۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران