هم‌قافیه با باران

چشم وا کن، رنگ اسراری دگر دارد بهار

سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۲۸ ب.ظ
چشم وا کن، رنگ اسراری دگر دارد بهار
آنچه در وهمت نگنجد، جلوه‌گر دارد بهار

ساعتی چون بوی گل از قید پیراهن برآ
از تو چشمِ آشنایی این‌قدر دارد بهار

کهکشان هم پایمال موج طوفان گل است
سبزه را از خواب غفلت چند بردارد بهار؟

از صلای رنگ عیشِ این چمن غافل مباش
پاره‌هایی چند بر خوان جگر دارد بهار

چشم تا وا کرده‌ای، رنگ از نظرها رفته است
از نسیم صبح، دامن بر کمر دارد بهار

بی‌فنا نتوان گلی زین هستیِ موهوم چید
صفحة ما گر زنی آتش، شرر دارد بهار

از خزان آیینه دارد صبح تا گل می‌کند
جز شکستن نیست، رنگ ما اگر دارد بهار

ابر می‌نالد کز اسباب نشاط این چمن
هرچه دارد، در فشار چشم تر دارد بهار

از گل و سنبل به نظم و نثر سعدی قانع‌ام
این معانی در گلستان بیشتر دارد بهار

موبه‌مویم حسرت زحمت تبسّم می‌کند
هرکه گردد بسلمت، بر من نظر دارد بهار

زین چمن «بیدل» نه سروی جست و نی شمشماد رُست
از خیال قامتش دودی به سر دارد بهار

بیدل
۹۵/۰۲/۲۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران