هم‌قافیه با باران

چون خواب ناز بود که باز از سرم گذشت

پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۰۰ ق.ظ

 چون خواب ناز بود که باز از سرم گذشت 
 نامهربان من که به ناز از برم گذشت 
 چون ابر نوبهار بگریم درین چمن 
از حسرت گلی که ز چشم ترم گذشت 
 منظور من که منظره افروز عالمی ست 
 چون برق خنده ای زد و از منظرم گذشت 
آخر به عزم پرسش پروانه شمع بزم 
 آمد ولی چو باد به خکسترم گذشت 
 دریای لطف بودی و من مانده با سراب 
 دل آنگهت شناخت که آب از سرم گذشت 
 منت کش خیال توام کز سر کرم 
همخوابه ی شبم شد و بر بسترم گذشت 
جان پرورست لطف تو ای اشک ژاله ، لیک 
 دیر آمدی و کار گل پرپرم گذشت 
 خوناب درد گشت و ز چشمم فرو چکید 
هر آرزو که از دل خوش باورم گذشت 
 صد چشمه اشک غم شد و صد باغ لاله داغ 
هر دم که خاطرات تو از خاطرم گذشت 
خوش سایه روشنی است تماشای یار را 
 این دود آه و شعله که بر دفترم گذشت


ابتهاج

۹۳/۱۱/۰۹
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران