هم‌قافیه با باران

گر منتقدی باش، ولیکن به جهنم

پنجشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۷ ب.ظ

گر منتقدی باش، ولیکن به جهنم

اشک تو چکیده‌ست به دامن؟ به جهنم!

 

دلواپس فردای وطن گشت برادر؟

زخم است به جان وی و بر تن؟ به جهنم!

 

صلحی که نمودیم، نیارزد به پشیزی

کوبیدن آب است به هاون؟ به جهنم!

 

ما پسته خورانیم، شما غصه خورانید

در شهر گرانی شده؟ اصلاً به جهنم!

 

ماشین چو گران است، مکدر شده باشم

ماندید چو در له‌شده آهن، به جهنم!

 

ما جمله دل‌آرام، شدیداً همه شادیم

بشنید کسی مطلب موهَن؟ به جهنم!

 

اندر صف ناجور سبد لهشدهگانید

کم آبی و کم نانی و کلاً به جهنم!

 

تعلیق شد آنگونه اگر هسته‌ایِ ما

بشنو تو زمن فوری و آناً، به جهنم

 

ای کاسب تحریم، تو سرهنگی و اکنون

هم نیست کسی البته ایمن؟ به جهنم!

 

شد زندگی‌ات لنگ؟ نه این گفته دروغ است

حیف است اگر نشنوی از من، به جهنم!

 

 

ما جمله چنینیم، لذا معتدلانیم

گویم به شما البته جمعاً، به جهنم!


* اگر نام شاعر را می دانید به ما اطلاع دهید. با تشکر

۹۳/۰۷/۰۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران