هم‌قافیه با باران

یا حضرت عبّاس! بگو محتشم‌ات را،

شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۵۸ ق.ظ

یا حضرت عبّاس! بگو محتشم‌ات را،

از جوهرة علقمه پر کن قلم‌ات را

جاری شود از دامنه‌اش چشمه‌ای از خون

بر دوش بگیرد اگر الوند غم‌ات را

یک دست تو در آتش و یک دست تو بر آب

دندان به جگر گیر و به پا کن علم‌ات را

آن جا که علی اصغر شش ماهه شهید است

شاعر یله کن قافیة درد و غم‌ات را

بی نیزه و بی اسب بماناد؛ که بی دست

چون باد برآشوب که دشمن همه بید است

بگذار گشایش گر این واقعه باشی

بر علقمه قفلی‌ست و دست تو کلید است

ابروی ترک خوردة عبّاس ... خدایا

شقّ القمر از لشکر ابلیس بعید است

بر نیزه سر توست که افراشته گردن؟

یا سرخ‌ترین سورة قرآن مجید است؟

روزی که سر از ساقة هر نیزه بروید

در عالم عشّاق عزایی‌ست که عید است

بایست قلم گردد اگر از تو نگوید

دستی که نویسندة این شعر سپید است

شمشیر کن از فرط جنونت قلم‌ات را

چون قافیة باختة شعر یزید است

چون قافیة باختة شعر یزید است

شمشیر کن از فرط جنونت قلم‌ات را

یا حضرت عبّاس! قدم رنجه کن، آرام

بگذار به چشمان ملائک قدم‌ات را ...


علیرضا بدیع

۹۴/۰۳/۳۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران